آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟
این که حسین فریاد میزند - پس از این که همه عزیزانش را در خون میبیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمیبیند - فریاد میزند که: «آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟»؛ مگر نمیداند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این «سؤال»، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست ...
و ای کسانی که می گویید: «پیروزی بر خصم هنگامی تحقق دارد که بر خصم غلبه شود»، نه! شهید انسانی است که در عصر نتوانستن و غلبه نیافتن، با مرگ خویش بر دشمن پیروز می شود و اگر دشمنش را نمی کشد، رسوا می کند
و شهید قلب تاریخ است، همچنان که قلب به رگهای خشک اندام، خون، حیات و زندگی می دهد. جامعه ای که رو به مردن می رود، جامعه ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش از دست داده اند و جامعه ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه ای که احساس مسوولیت را از یاد برده است و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است ... و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است، شهید همچون قلبی، به اندام های خشک مرده بی رمق این جامعه، خون خویش را می رساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را می بخشد.شهید حاضر است و همیشه جاوید.
(دکتر علی شریعتی)