باراک اوباما در نخستین پیام خود به عنوان چهل چهارمین رییس جمهور ایالات متحده آمریکا بر زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آمریکا و پس منظر جهانی آنها تاکید کرد.
او بر همسانی در برابر قانون، تحکیم آزادی های مدنی و تعمیم دموکراسی در سطح جهان تاکید کرد و آموزش درس های تاریخ و تجارب ناشی از آن را برای جهان امروز از نیازمندیهای مهم برشمرد.
رویکرد جدید، امیدواری و تشریک مساعی، از مهم ترین عناصر گفته های آقای اوباما به مسلمانان جهان بود. وی از اینکه آمریکا، بار سنگین دشمنی با دیگران را حمل نخواهد کرد، سخن گفت، اما در برابر نفرت انگیزان، کلام صریح وجدی داشت.
وی در بخشی از اظهاراتش نیز بر ادامه و ازدیاد حمایت های آمریکا به افغانستان، تقویت روند امنیت پروری و مبارزه قاطع در برابر هراس افکنی در افغانستان، تاکید کرد.
اما آقای اوباما در عین حال پیامی شدیدالحن برای دولت هایی که کارایی ندارند و دچار فساد اداری هستند، را با خود داشت.
سخنرانی آقای اوباما در سه عرصه مهم، به نحوی در بر گیرند? مسایل مربوط به افغانستان بود. نخست در چارچوب راه های جدید آمریکا در برخورد با مسلمانان جهان، دوم به عنوان جایگاه مهم جنگ مقابله با دشمنان آمریکا و سوم به عنوان دولتی که از نبود ادار? سالم و نبود حاکمیت قانون رنج می برد. بدین ترتیب افغانستان اگر از یک سو مورد حمایت قرار گرفت، از دو سوی دیگر مضمون سفارشات جدی از رهبری جدید ایالات متحده تلقی گردید.
این اظهارت می تواند در چارچوب تغییر استراتژی کاخ سفید در قبال بسیاری از مسایل جهانی از جمله مسایل افغانستان، تعبیر شود.
باراک اوباما در یکی از گفت و گوهای تلویزیونی اش با شبکه خبری سی ان ان نیز به ضرورت حمایت افغان ها در شکلگیری یک دولت کارا و تخصصی سخن گفته بود.
سفر جو بایدن معاون رییس جمهور آمریکا به افغانستان (کمی قبل از تحلیف رسمی او به عنوان معاون آقای اوباما) و واکنش های وی پیرامون ظرفیت پروری نظام سالم در این کشور نیز گوا? روشن این پیام جدی است. این در حالیست که حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، در یکی از سخنرانی های اخیرش در کابل، جامع? بین المللی را به تعمیم فساد اداری در افغانستان متهم دانست.
از فیصله نام? کنفرانس پاریس از یک سو، و در رویکردهای جدید سازمان ملل متحد و اتحادی? اروپا از سوی دیگر و حالا هم درتحولات جدید ایالات متحد? آمریکا، بحث ادار? سالم در افغانستان مورد توج? جدی قرار گرفته است.
دیدگاه تحلیلی به این پیام ها به وضاحت نشان می دهد که جهان به عنوان حامی تحولات و توسعه در افغانستان، پیام مشخصی برای رهبران سیاسی این کشور دارد.
جوهر این پیام برای دولتمردان امروز و فردای افغانستان را حاکمیت و ادار? سالم که در برگیرند? نظام کارای خدماتی، ایجاد فرهنگ ارجحیت و حاکمیت قانون، شفافیت، حسابدهی، حقوق بشر و دموکراسی می باشد، شکل می دهد؛ که البته گذر زمان می تواند تحقق آن را چه در صحنه تعامل آمریکا با افغانستان و چه در صحنه داخلی سیاسی افغانستان بیشتر نشان دهد.