خوشا آن که خود را خوار انگاشت ، و کسبى پاکیزه داشت ، و نهادش را از بدى بپرداخت ، و خوى خود را نیکو ساخت و زیادت مالش را بخشید و زبان را از فزون گویى درکشید ، و شرّ خود را به مردم نرساند و سنّت او را کافى بود ، و خود را به بدعت منسوب نگرداند . [ مى‏گویم بعضى این فقره و آن را که پیش از آن است به رسول خدا ( ص ) نسبت داده‏اند . ] [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :16
کل بازدید :330644
تعداد کل یاداشته ها : 56
04/1/1
3:3 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
مهندس علیرضارحیمی بلخابی[0]
سلام دوستان ! به وبلاگ من خوش آمدید . در این وبلاگ به زودی شاهد ارائه مطالب و داشته های ارزشمندی باشید . امیدوارم با ارائه طرح و پیشنهاد و انتقاد و یا ارائه مطالب ارزشمندتان ما را خرسند سازید. ممنون

خبر مایه

آن چه که رویکرد جدید در سیاست های دولت افغانستان در مورد غرب و روسیه خواندهحامد کرزی شده، از موضوعهایی بازتاب یافته در روزنامه های چاپ امروز کابل است.

حامد کرزیروزنامه هشت صبح با اشاره با نزدیکی حکومت افغانستان با روسیه، در مطلبی نوشته است که حامد کرزی، رئیس جمهوری این کشور به "سیاستی قدیمی نزدیک می شود که سر سردار داوود خان را برباد داد."

به باور نویسنده مطلب، آقای کرزی می خواهد سگرت/سگار آمریکایی را با گوگرد/کبرت روسی روشن کند، کاری که محمد ظاهر، شاه پیشین افغانستان می خواست با آن از دو ابر قدرت آمریکا و شوروی پیشین استفاده "حد اکثر" کند.

به نظر نویسنده، دولت افغانستان "پاره ای از سیاست ها و اشتباهات" گذشته این کشور را دوباره به اجرا می گذارد. نویسنده به این نظر است که روسیه نمی تواند با فرستادن چند فروند جنگنده نیازمندی های نظامی، اقتصادی و بین المللی افغانستان را برآورده کند.

روزنامه پیمان نوشته که آقای کرزی ظرف چند ماه اخیر از حمایت غرب ناامید شده و به همین دلیل بحث "روسیه و روسیه گرایی" را مطرح می کند، که به تعبیر نویسنده ناشی از "شتاب زدگی" در سیاستهای دولت افغانستان است.

روزنامه ضمن این که "هفت سال تجربه ناکام غربی ها در افغانستان" را مورد انتقاد قرار داده، نوشته است که مردم افغانستان هم به دلیل این که وضع زندگی شان بدتر از گذشته شده از حمایت غربی ها ناامید شده اند.

پیمان همچنین به این باور است که دولت مردان افغان با آگاهی از این که روسیه نمی خواهد با حضور ناتو و آمریکا در افغانستان خود را درگیر جنجالی بزرگ کند، قصد دارند از روسیه استفاده ابزاری کنند.

اما روزنامه دولتی انیس تاکید کرده است که افغانستان حق دارد با کشورهایی که نیازمندی های دفاعی این کشور را پاسخ گوید، قرارداد تهیه تجهیزات نظامی امضا کند.

انیس در سرمقاله خود همچنین نوشته است که افغانستان برای دفاع از خود به ارتشی متوازن با ارتش های کشورهای همسایه نیاز دارد.

روزنامه تاکید کرده است که ارتش افغانستان باید با جنگ افزارهای پیشرفته مجهز شود تا بتواند "آشوبگران داخلی و خارجی" را سرکوب کند و در اعاده ثبات در افغانستان نقش فعالی داشته باشد.

انیس همچنین جامعه جهانی را مورد انتقاد قرار داده است که ارتش افغانستان را در مقایسه با ارتش عراق کمتر مورد توجه قرار داده و وسایل و منابع مالی کمتری در اختیار آن گذاشته است.

اصلاح دیگر روزنامه دولتی ممنوعیت پخش برنامه های شبکه های تلویزیونی افغانی از طریق شبکه های کیبلی/کابلی در ایالت سرحد پاکستان را مورد انتقاد قرار داده است.

دولت پاکستان روز پنجشنبه گذشته، 3 دلو/بهمن این ممنوعیت را اعلام کرد و به دنبال آن رسانه ها و مقامهای دولت افغانستان واکنشهای نسبتاً تندی نشان دادند.

اصلاح نوشته است که هنوز هم در پاکستان محافلی هستند که "با کج اندیشی" جلو پخش برنامه های تلویزیون های افغانی را می گیرند. روزنامه از دولت پاکستان خواسته است که این ممنوعیت را بردارد.

روزنامه افغانستان با توجه به گزارش اخیر سازمان بهداشت جهانی در باره مرگ و میر مادران در افغانستان، نوشته که دولت مکلف به تامین دسترسی مردم، به ویژه زنان به خدمات درمانی است.

به نوشته روزنامه در حال حاضر "روستاهای دوردست و حتی بسیاری از شهرها" در افغانستان از امکانات لازم بی بهره است. روزنامه انتقاد کرده است که اگر دولت حق دسترسی مردم به خدمات بهداشتی را نادیده بگیرد، تامین دیگر حقوق و نیازهای مردم از سوی دولت هم "شعاری بیش نیست."


  
  

باراک اوباما در نخستین پیام خود به عنوان چهل چهارمین رییس جمهور ایالات متحده اوباماآمریکا بر زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آمریکا و پس منظر جهانی آنها تاکید کرد.

اوباما

او بر همسانی در برابر قانون، تحکیم آزادی های مدنی و تعمیم دموکراسی در سطح جهان تاکید کرد و آموزش درس های تاریخ و تجارب ناشی از آن را برای جهان امروز از نیازمندیهای مهم برشمرد.

رویکرد جدید، امیدواری و تشریک مساعی، از مهم ترین عناصر گفته های آقای اوباما به مسلمانان جهان بود. وی از اینکه آمریکا، بار سنگین دشمنی با دیگران را حمل نخواهد کرد، سخن گفت، اما در برابر نفرت انگیزان، کلام صریح وجدی داشت.

افغانستان

وی در بخشی از اظهاراتش نیز بر ادامه و ازدیاد حمایت های آمریکا به افغانستان، تقویت روند امنیت پروری و مبارزه قاطع در برابر هراس افکنی در افغانستان، تاکید کرد.

اما آقای اوباما در عین حال پیامی شدیدالحن برای دولت هایی که کارایی ندارند و دچار فساد اداری هستند، را با خود داشت.

سخنرانی آقای اوباما در سه عرصه مهم، به نحوی در بر گیرند? مسایل مربوط به افغانستان بود. نخست در چارچوب راه های جدید آمریکا در برخورد با مسلمانان جهان، دوم به عنوان جایگاه مهم جنگ مقابله با دشمنان آمریکا و سوم به عنوان دولتی که از نبود ادار? سالم و نبود حاکمیت قانون رنج می برد. بدین ترتیب افغانستان اگر از یک سو مورد حمایت قرار گرفت، از دو سوی دیگر مضمون سفارشات جدی از رهبری جدید ایالات متحده تلقی گردید.

این اظهارت می تواند در چارچوب تغییر استراتژی کاخ سفید در قبال بسیاری از مسایل جهانی از جمله مسایل افغانستان، تعبیر شود.

باراک اوباما در یکی از گفت و گوهای تلویزیونی اش با شبکه خبری سی ان ان نیز به ضرورت حمایت افغان ها در شکلگیری یک دولت کارا و تخصصی سخن گفته بود.

سفر جو بایدن معاون رییس جمهور آمریکا به افغانستان (کمی قبل از تحلیف رسمی او به عنوان معاون آقای اوباما) و واکنش های وی پیرامون ظرفیت پروری نظام سالم در این کشور نیز گوا? روشن این پیام جدی است. این در حالیست که حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان، در یکی از سخنرانی های اخیرش در کابل، جامع? بین المللی را به تعمیم فساد اداری در افغانستان متهم دانست.

از فیصله نام? کنفرانس پاریس از یک سو، و در رویکردهای جدید سازمان ملل متحد و اتحادی? اروپا از سوی دیگر و حالا هم درتحولات جدید ایالات متحد? آمریکا، بحث ادار? سالم در افغانستان مورد توج? جدی قرار گرفته است.

دیدگاه تحلیلی به این پیام ها به وضاحت نشان می دهد که جهان به عنوان حامی تحولات و توسعه در افغانستان، پیام مشخصی برای رهبران سیاسی این کشور دارد.

جوهر این پیام برای دولتمردان امروز و فردای افغانستان را حاکمیت و ادار? سالم که در برگیرند? نظام کارای خدماتی، ایجاد فرهنگ ارجحیت و حاکمیت قانون، شفافیت، حسابدهی، حقوق بشر و دموکراسی می باشد، شکل می دهد؛ که البته گذر زمان می تواند تحقق آن را چه در صحنه تعامل آمریکا با افغانستان و چه در صحنه داخلی سیاسی افغانستان بیشتر نشان دهد.


  
  

باراک اوباما، رئیس جمهوری جدید امریکا، هفته گذشته درحالی که ریچارد هولبروک، نماینده جدید امریکا در منطقه را معرفی می کرد گفت: "هیچ راه حلی برای مشکل افغانستان، بدون مقابله با پایگاههای القاعده و طالبان در امتداد مرز وجود ندارد."

 

آقای اوباما افزود دولت او با افراط گرایی اسلامی در پاکستان و افغانستان به عنوان مشکلی واحد تحت یک استراتژی واحد مقابله خواهد کرد و تصریح کرد که جنگ در افغانستان را نمی توان جدا از مناطق آشوب زده قبایلی دانست که عناصر القاعده و طالبان در آن تجمع کرده اند.

از مدتها پیش در محافل سیاسی بحث نیاز به بازنگری استراتژی امریکا در قبال افغانستان و پاکستان وجود داشته است و از جمله باراک اوباما، رئیس جمهور و رابرت گیتس وزیر دفاع، قبلا از تغییر سیاستها در این زمینه سخن گفته اند.

اکنون سخنان آقای اوباما نشان می دهد که دولت او، در برابر معضل افراط گرایی در مناطق قبایلی پاکستان، حداقل ذهنیتی متفاوت از اداره جورج بوش، رئیس جمهوری پیشین امریکا خواهد داشت. اما اینکه این ذهنیت چگونه و با چه برنامه هایی عملکردی منجر به عملکردی متفاوت خواهد شد، بحثی ست که با تثبیت استراتژی جدید امریکا درمنطقه روشن تر خواهد شد.

با اینحال، با توجه به سیاست پیچیده پاکستان، دولت تازه در کاخ سفید طبیعتا با چالشهای عمده ای در قبال تدوین و تطبیق یک استراتژی واحد روبرو خواهد شد.

اگر آنطور که برخی کارشناسان پیش بینی می کنند، افزایش حملات فرامرزی امریکا، که مورد اخیر آن در روز پنج شنبه 9 کشته در وزیرستان شمالی برجای گذاشت، در دستور کار و استراتژی جدید قرار داشته باشد، این ریسک را نیز به دنبال دارد که چنین حملاتی، منجر به برانگیختن بیشتر و متحد کردن نیروهای بنیادگرای در مناطق قبایلی باشد. کما اینکه از زمانی که این حملات آغاز شده، تاثیر چندانی در کاهش فعالیت افراط گرایان در مناطق قبایلی نداشته است.

سود جنگ

بعد از حملات یازده سپتامبر سال 2001، پاکستان در صدر کشورهای دریافت کننده کمک های خارجی امریکا، به خصوص کمکهای نظامی قرار گرفت. در ماه ژوئن 2008، دولت امریکا تایید کرد که از سال 2002 تا آن تاریخ مقدار کمک های نظامی و اقتصادی امریکا به پاکستان نزدیک به یازده میلیارد دلار بوده است که بخش اعظم این کمکها از طریق ارتش پاکستان برای برنامه های امنیتی داده شده است. این در حالیست که بر اساس گزارشها مجموع خریداری تسلیحات پاکستان از امریکا از زمان استقلال این کشور تا 2002، کمتر از نصف این میزان بوده است.

هم اکنون یک چهارم بودجه چند میلیاردی نظامی پاکستان از منبع کمکهای امریکا تامین می شود و این به جز کمکهای انکشافی و اقتصادی امریکاست.

اتحاد نامرئی

علاوه بر آن، آنچه ممکن است کمتر تا بحال به آن توجه شده باشد، این است که با وجود اختلاف میان سیاستمداران پاکستانی، اعم ازدست اندرکاران حکومت غیرنظامی، ژنرالها و افسران ارتش، مقامات سازمان جاسوسی پاکستان - آی اسی آی- و رهبران مذهبی این کشور، به نظر می رسد این بازیگران اصلی سیاست پاکستان، در زمانی که منافع شان ایجاب کند، اتحادی نامریی ولی فوق العاده کارآمد دارند.

نا امن شدن مسیر تدارکاتی ناتو از طریق مرز تورخم، به نحوی نشان از همین اتحاد نامریی دارد.

این مسیر سود اقتصادی هنگفتی عمدتا از حمل و نقل و سایر خدمات مشابه برای پاکستان دارد. علاوه برآن این مسیر زمینه اشتغال دهها هزار نفر را فراهم کرده و منطقی به نظر نمی رسد که حکومت پاکستان به سادگی بپذیرد که تدارکات ناتو از مسیر دیگری تامین شود. اما پاکستان به خوبی از هزینه سنگین تر و پیچیدگی های سیاسی و جغرافیایی تغییر مسیر تدارکاتی ناتو از تورخم به کشورهای آسیای میانه آگاه است و بسیاری صاحبنظران نا امن شدن مسیر تورخم را با چانه زنی پاکستان با امریکاییها بر سر کسب امتیازات مالی و سیاسی بیشتر بی ارتباط نمی دانند.

نقش آی اس آی

نقش آی آس آی، سرویس استخبارات پاکستان از عمده ترین چالشهایست که اداره اوباما در برابر خود خواهد داشت. امریکا و بریتانیا برای کسب اطلاعات استخباراتی امنیتی که از تندروی اسلامی متصور است، به آی آس آی وابسته هستند، با اینحال، بسیاری از کارشناسان نظامی و امنیتی، سازمان جاسوسی پاکستان را بیشتر وفادار به تندروان اسلامی در مناطق قبایلی پاکستان می دانند تا حکومت غیر نظامی پاکستان.

در عین حال، با آنکه از حملات هفتم جولای 2005 لندن گرفته تا حمله انتحاری هفتم ژوییه 2008 در مقابل سفارت هند در کابل تا حملات اخیر بمبئی، به نحوی با پاکستان و آی اس آی ارتباط می گیرد، اما بسیاری مقامات امنیتی غربی، معتقدند که با پدیده تندروی اسلامی در پاکستان و افغانستان، نمی توان بدون پاکستان، و با پاکستان هم نمی توان بدون آی اس آی، معامله کرد.

با این اوصاف دشوار است بتوان پیش بینی کرد که دولت جدید اوباما با تندروی اسلامی در منطقه و نقش گروههای افراط گرا و وجود عناصر تندرو در ساختار حکومت پاکستان چگونه برخورد خواهد کرد. آنچه به نظر مسلم می آید این است که این فقط استراتژی امریکا نیست که مستلزم بازنگری ست، بلکه باید تعریف جدید و جامعتری از پدیده تندروی اسلامی در منطقه، از نقش بازیگران صحنه سیاسی و روابط پیچیده قدرت در پاکستان به دست آید و در استراتژی جدید امریکا گنجانیده شود.


  
  

وزیر دفاع امریکا، افغانستان را به عنوان بزرگ ترین چالش نظامی برای آمریکا دانسته است. هم زمان، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفتگو با ایران درباره افغانستان را مفید ارزیابی کرده است.

رابرت گیتس

رابرت گیتس وابسته به حزب جمهوریخواه آمریکاست

رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا روز سه شنبه (27 ژانویه) در کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا، افغانستان را بزرگ ترین چالش نظامی کشورش ارزیابی کرد.

او گفت: "همکاری های بین المللی و تلاش برای شکست نظامیان طالبان بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته است."

این نخستین اظهارات وزیر دفاع آمریکا پس از روی کار آمدن رئیس جمهور جدید در این کشور است.

دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، از سوی دیگر، خواهان اتخاذ یک استراتژی منطقه ای درباره افغانستان شده است.

به گفته دریاسالار مولن، دولت های آمریکا و ایران درباره افغانستان منافع مشترکی دارند. او گفته است که گفتگوی آمریکا با ایران درباره افغانستان می تواند مفید باشد.

پیشتر، دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در افغانستان گفته بود که هزاران نیروی نظامی به شرق افغانستان فرستاده شده است.

بر اساس اعلامیه آیساف، نیروهای آمریکایی در ولایت وردک و لوگر در جنوب کابل مستقر می شوند، جایی که آمار شورش و بی نظمی در آن در حال افزایش است.

درحال حاضر شمار بیشتر نیروهای آمریکایی بیشتر در شرق و جنوب افغانستان مستقر هستند اما مقر فرماندهی تمامی این نیروها در بگرام در حومه کابل است.

آمریکا در حال حاضر بصورت جدی سیاست خود را در قبال افغانستان بررسی می کند و قرار است حدود سی هزار نیروی تازه نفس نظامی به آن کشور اعزام کند.

آقای گیتس در زمان جورج بوش نیز وزیر دفاع آمریکا بود، او چندین بار به افغانستان سفر کرده و از نزدیک با رهبران افغان، فرماندهان ناتو و فرماندهان ارتش افغانستان دیدار کرده است.

به نظر می رسد آقای گیتس افغانستان و چالشهای امنیتی این کشور را به خوبی می شناسد. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا خواستار همکاری بهتر میان نهادهای بین المللی غیرنظامی و نظامی و مقامات افغانستان شده است.

او در ماه اکتبر سال گذشته نیز با اشاره به جنگ در افغانستان گفته بود، اقداماتی که تاکنون صورت گرفته نتیجه مطلوب را در پی نداشته است.

او در آن زمان پیشنهاد کرد که برای متقاعد کردن مردم افغانستان به مخالفت با شورشیان یک استراتژی هماهنگ به اجرا درآید و همچنین رهبران قبائلی و ولایتی به طور هماهنگ با یکدیگر همکاری کنند.

این در حالی است که روز گذشته دبیر کل ناتو در اجلاس این سازمان در بروکسل خواستار همکاری های منطقه ای به ویژه همکاری ایران برای تامین امنیت در افغانستان شد.

پیش از این سخنگوی وزارت دفاع افغانستان گفته بود، سال 2009 میلادی شاید خونین تر از گذشته اما سال بهتری برای مردم افغانستان باشد.

سخنگوی وزارت دفاع در توضیح این سخنانش گفته بود که ارتش افغانستان تقویت شده و متحدان این کشور نیز نیروی بیشتری به افغانستان اعزام خواهند کرد که در نتیجه توانایی افغانستان وحامیانش برای حمله به طالبان و شکست آنها بیشتر خواهد شد.


  
  

ارتش سریلانکا گفته است نیروهای دولتی به شهر ساحلی مولایتیوو، آخرین شهری که در دست شورشیان جدایخواه این کشور موسوم به ببرهای تامیل است حمله کرده اند و بر اساس تازه ترین گزارشها کنترل نسبی این شهر را در دست گرفته اند. ببرهای تامیل درباره این درگیری ها هنوز اظهارنظری نکرده اند و گزارش مستقلی هم درباره این درگیری ها منتشر نشده است.

طی ماه های اخیر ببرهای تامیل تحت فشار زیادی از سوی نیروهای ارتش سریلانکا قرار گرفته اند و در حملات ماه های اخیر آنها بخش بزرگی از مناطق تحت کنترل خود را از دست داده اند.

با کنترل شهر مولایتیوو از سوی نیروهای نظامی سریلانکا، ببرهای تامیل آخرین شهری را که از آن می توانستند به عنوان مقر نظامی خود استفاده کنند، از دست داده اند. سقوط این شهر حدود سه هفته پس از تصرف شهر مهم کیلینوچی، رخ داده است. تصرف کیلینوچی ضربه بزرگی برای شورشیان بود چرا که آنها از سال 1999 کیلینوچی را تحت کنترل داشته اند و آن را پایتخت کشوری مستقل می خواندند که در نظر داشتند برای اقلیت قومی تامیل ایجاد کنند.

گروه ببرهای تامیل به نوعی در واکنش به ناسیونالیسم سینهالی، در اواخر دهه هفتاد میلادی شکل گرفت. ببرهای تامیل که خواهان کشور مستقل "ایلام" در شمال و شمال شرق سریلانکا که عمدتا تامیل نشین است، هستند در سال 1983 عملیات مسلحانه خود را که از آن به عنوان "جنگ اول ایلام" نام برده می شود، آغاز کردند. از آن زمان تاکنون دستکم 70 هزار نفر کشته شده، عده زیادی مجروح و دهها هزار نفر آواره شده اند.

اما تحولات اخیر در این سریلانکا و پیشروی نیروهای نظامی این کشور علیه ببرهای تامیل اگر در تاریخ منازعات بیش از دو دهه گذشته این کشور بی سابقه نباشد اما از معدود مواردی است که باعث شده است تا ببرهای تامیل در موضع بسیار دشواری قرار بگیرند.

در خصوص "موفقیت" تحرکات نظامی دولت سریلانکا علیه ببرهای تامیل می توان به دلایل مختلفی اشاره کرد.

روی کار آمدن دولت ماهیندرا راجا پاکسه در این کشور در اواخر سال 2005 شاید اولین حلقه در این زنجیره حوادث باشد. دولت آقای راجا پاکسه در مقایسه با دولت قبلی این کشور که متهم به "دادن امتیاز" به ببرهای تامیل در چارچوب مذاکرات صلح بین دو کشور شده بود موضع سختتری را در قبال ببرهای تامیل اتخاذ کرد و به خصوص به موضع "استقلال" مناطق تحت کنترل ببرهای تامیل با دید منفی نگاه می کرد.

آقای راجا پاکسه در سخنانی پس از انتخابش به سمت رئیس جمهور ی سریلانکا گفت که او "صلحی باعزت" را برای کشور خواهد آورد. آقای راجا پاکسه از حمایت سینهالیها و مردم مناطق جنوبی کشور برخوردار است.

ارتش سریلانکا

بدلیل اینکه این درگیریها ریشه در اختلافات عمیق قومی و مذهبی و نژادی و زبانی دارد، عملیات نظامی نمی تواند به آن پایان دهد و حل نهایی قضیه به ترکیبی از تلاشهای مختلف بستگی دارد که علاوه جامعه جهانی نیز می تواند بخش مهمی از این تلاشها باشد

عمیق شدن اختلافات بین دو طرف که در مواردی به درگیرهای شدید نظامی بین ارتش و ببرهای تامیل منحر شد در نهایت در سال 2008 باعث به بن بست رسیدن مذاکرات صلحی شد که در سال 2002 بین دو طرف امضا شد. برخی از تحلیلگران معتقدند که دو طرف و بویژه ببرهای تامیل در درگیرهای مقطعی در طول مذاکرات صلح تلاش داشتند تا از موضع برتری در مذاکرات احتمالی نهایی برخوردار باشند.

همچنین تروریستی خوانده شدن سازمان ببرهای تامیل از سوی اتحادیه اروپا محدودیتهای زیادی را بر منابع مالی ببرهای تامیل تحمیل کرد. آمریکا نیز ببرهای تامیل را یک گروه تروریستی می داند.

از سوی دیگر جدا شدن یکی از فرماندهان ارشد ببرهای تامیل در شرق این کشور موسوم به "کارونا" از این گروه در سال 2004 مواضع این گروه را در شرق با مشکلاتی روبرو کرده بود.

آقای کارونا رهبران ارشد ببرهای تامیل را به نادیده گرفتن رهبران این گروه در شرق کشور و همچنین پراباکاران رهبر ببرهای تامیل را به اطاله روند مذاکرات صلح متهم کرد. اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که آقای کارونا در اثر فشار دولت و با گرفتن امتیازاتی از گروه جدا شد.

مرگ آنتوان بالاسینگام مذاکره کننده اصلی ببرهای تامیل در اروپا در اثر سرطان در دسامبر 2006 در لندن، باعث شد که ببرهای تامیل اصلی ترین چهره بین المللی و ایدیولوگ خود را از دست دهند.

مدتی بعد، اس پی تامیل سیلوان که رهبر شاخه سیاسی ببرهای تامیل بود کشته شد. آقای سیلوان که به هنگام مرگ 40 سال داشت به "چهره رسانه ای" ببرهای تامیل معروف بود. در اوایل سال گذشته میلادی نیز فرمانده اطلاعات ببرهای تامیل موسوم به "چارلز" کشته شد.

مجموع این عوامل تاثیر عمیقی را بر صحنه سیاسی و نظامی در درگیرهای دولت سریلانکا با ببرهای تامیل تحمیل کرد . برخی از تحلیلگران توجه جامعه جهانی به مسایل خاورمیانه و افغانستان را در نادیده گرفتن آنچه که در سریلانکا می گذرد و عدم کمک به حل مشکل سریلانکا دخیل می دانند.

سازمانهای حقوق بشر از تلفات غیر نظامیان در درگیرهای سریلانکا بویژه در دو سه ماه گذشته که شدت عملیات نظامی افزایش داشته اظهار نگرانی کرده اند. دولت سریلانکا از اعلام تلفات غیر نظامیان در عملیات علیه ببرهای تامیل خود داری می کند و منابع مستقل نمی توانند ادعای دو طرف اصلی درگیر در قضیه را تایید کنند.

اما به هر صورت به نظر می رسد که ببرهای تامیل بسیاری از مواضع اصلی خود را در شمال و شمال شرق این کشور از دست داده اند و مواضع دیپلماتیک آنها هم بشدت تضعیف شده است. اما آیا این به معنی پایان یافتن درگیرهای در سریلانکا است؟

بسیاری از ناظران منطقه معتقدند که اگرچه تضعیف مواضع ببرهای تامیل در دور تازه درگیریهای بسیار شدید بوده است اما تجربه حوادث در سریلانکا نشانگر این است که ببرهای تامیل دستکم در گذشته توانسته اند بار دیگر خود را مطرح کنند. همین تحلیلگران معتقدند که در نهایت و بدلیل اینکه این درگیریها ریشه در اختلافات عمیق قومی و مذهبی و نژادی و زبانی دارد، عملیات نظامی نمی تواند به آن پایان دهد و حل نهایی قضیه به ترکیبی از تلاشهای مختلف بستگی دارد که علاوه جامعه جهانی نیز می تواند بخش مهمی از این تلاشها باشد.


  
  

وزیر دفاع امریکا، افغانستان را به عنوان بزرگ ترین چالش نظامی برای آمریکا دانسته است. هم زمان، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفتگو با ایران درباره افغانستان را مفید ارزیابی کرده است.

رابرت گیتس

رابرت گیتس وابسته به حزب جمهوریخواه آمریکاست

رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا روز سه شنبه (27 ژانویه) در کمیته نیروهای مسلح مجلس سنا، افغانستان را بزرگ ترین چالش نظامی کشورش ارزیابی کرد.

او گفت: "همکاری های بین المللی و تلاش برای شکست نظامیان طالبان بسیار کمتر مورد توجه قرار گرفته است."

این نخستین اظهارات وزیر دفاع آمریکا پس از روی کار آمدن رئیس جمهور جدید در این کشور است.

دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، از سوی دیگر، خواهان اتخاذ یک استراتژی منطقه ای درباره افغانستان شده است.

به گفته دریاسالار مولن، دولت های آمریکا و ایران درباره افغانستان منافع مشترکی دارند. او گفته است که گفتگوی آمریکا با ایران درباره افغانستان می تواند مفید باشد.

پیشتر، دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در افغانستان گفته بود که هزاران نیروی نظامی به شرق افغانستان فرستاده شده است.

بر اساس اعلامیه آیساف، نیروهای آمریکایی در ولایت وردک و لوگر در جنوب کابل مستقر می شوند، جایی که آمار شورش و بی نظمی در آن در حال افزایش است.

درحال حاضر شمار بیشتر نیروهای آمریکایی بیشتر در شرق و جنوب افغانستان مستقر هستند اما مقر فرماندهی تمامی این نیروها در بگرام در حومه کابل است.

آمریکا در حال حاضر بصورت جدی سیاست خود را در قبال افغانستان بررسی می کند و قرار است حدود سی هزار نیروی تازه نفس نظامی به آن کشور اعزام کند.

آقای گیتس در زمان جورج بوش نیز وزیر دفاع آمریکا بود، او چندین بار به افغانستان سفر کرده و از نزدیک با رهبران افغان، فرماندهان ناتو و فرماندهان ارتش افغانستان دیدار کرده است.

به نظر می رسد آقای گیتس افغانستان و چالشهای امنیتی این کشور را به خوبی می شناسد. رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا خواستار همکاری بهتر میان نهادهای بین المللی غیرنظامی و نظامی و مقامات افغانستان شده است.

او در ماه اکتبر سال گذشته نیز با اشاره به جنگ در افغانستان گفته بود، اقداماتی که تاکنون صورت گرفته نتیجه مطلوب را در پی نداشته است.

او در آن زمان پیشنهاد کرد که برای متقاعد کردن مردم افغانستان به مخالفت با شورشیان یک استراتژی هماهنگ به اجرا درآید و همچنین رهبران قبائلی و ولایتی به طور هماهنگ با یکدیگر همکاری کنند.

این در حالی است که روز گذشته دبیر کل ناتو در اجلاس این سازمان در بروکسل خواستار همکاری های منطقه ای به ویژه همکاری ایران برای تامین امنیت در افغانستان شد.

پیش از این سخنگوی وزارت دفاع افغانستان گفته بود، سال 2009 میلادی شاید خونین تر از گذشته اما سال بهتری برای مردم افغانستان باشد.

سخنگوی وزارت دفاع در توضیح این سخنانش گفته بود که ارتش افغانستان تقویت شده و متحدان این کشور نیز نیروی بیشتری به افغانستان اعزام خواهند کرد که در نتیجه توانایی افغانستان وحامیانش برای حمله به طالبان و شکست آنها بیشتر خواهد شد.


  
  

خشونت در نزدیکی مرز نوار غزه در حالی رخ داده است که نماینده جدید آمریکا در امور خاورمیانه سفری 9 روزه را به منطقه آغاز کرده است.

جورج میچل گفت چالش رسیدن به صلح خاورمیانه را دست کم نگرفته است

جورج میچل، سناتور سابق از حزب دموکرات، روز سه شنبه (27 ژانویه)، وارد قاهره پایتخت مصر می شود و بعد از آن به اسرائیل،
کرانه باختری رود اردن و همچنین اردن و عربستان سعودی خواهد رفت.

باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا تاکید دارد که سفر نماینده اش در امور خاورمیانه برای شنیدن گفته دیگران است چون آمریکا در گذشته اغلب اوقات با دیکته کردن نظراتش مذاکرات خاورمیانه را آغاز می کرده است.

سابقه کاری جورج میچل نشان می دهد که او در گفتگوهای دراز مدت در باره مشکلات به ظاهر حل نشدنی، فردی صبور و مصر است.

همکاران آقای میچل او را مردی توصیف می کنند که در دشوارترین مذاکرات آرامش و صداقت خود را از دست نمی دهد.

او در روند صلح ایرلند شمالی که منجر به توافق "جمعه نیک" در سال 1998 شد، نقش حیاتی ایفا کرد و به همین دلیل نامزد جایزه صلح نوبل نیز شد. آقای میچل در سال 1995 توسط بیل کلینتون، رئیس جمهوری وقت آمریکا به عنوان نماینده ویژه این کشور در روند صلح ایرلند شمالی انتخاب شده بود.

او گفته است که در جریان اغلب گفتگوهای ایرلند شمالی، پیشرفت یا اصلا حاصل نمی شده یا بسیار کند بوده است - بنابراین او کسانی را که در باره چشم انداز روند صلح خاورمیانه ناامید هستند درک می کند.

وقتی او هفته پیش سمت جدید خود را پذیرفت، گفت زمانی را که در ایرلند شمالی صرف روند صلح کرده، به او درسی مهم آموخته است: "من از تجربه آن روزها به این نتیجه رسیدم که درگیری وجود ندارد که قابل حل نباشد. درگیری توسط انسان ها خلق، هدایت و ادامه دار می شود. پس انسان ها هم می توانند آن را خاتمه دهند. من این وضعیت را در ایرلند شمالی دیدم با این که باید اذعان کنم رسیدن به صلح خیلی طول کشید. من عمیقا معتقدم که نتیجه ای مشابه را می توان با تعهد قاطع، پشتکار و دیپلماسی شکیبا در خاورمیانه به دست آورد."

جان میچل هفتاد و پنج ساله سناتور سابق حزب دموکرات از ایالت "مین" (Maine)، خود را عرب آمریکایی توصیف می کند چون مادرش لبنانی است.

در سال 2000 او هدایت کمیته بین المللی حقیق یاب در مورد خشونت در خاورمیانه را بر عهده داشت. او در سال 2001 از اسرائیل مصرانه خواست تا ساخت و ساز شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری را متوقف کند و از فلسطینیان نیز خواست تا به پرتاب راکت به سمت شهرک های اسرائیلی پایان دهند تا بعد از یک دوره آرامش امکان حرکت به سوی صلح امکان پذیر شود.


  
  

قطر و موریتانی "تعلیق" روابط خود با اسرائیل را اعلام کردند.

شیخ حامد بن جاسم الثانی، نخست وزیر قطر از زبان محمود عباس نقل کرد که تحت فشار قرار داشته تا در اجلاس دوحه شرکت نکند.

شیخ حامد بن جاسم الثانی، نخست وزیر قطر از زبان محمود عباس نقل کرد که تحت فشار قرار داشته تا در اجلاس دوحه شرکت نکند.

قطر و موریتانی "تعلیق" روابط خود با اسرائیل را اعلام کردند.

این موضوع پس از دیدار رهبران کشورهای عرب و مسلمان در دوحه پایتخت قطر اعلام شد که اسرائیل را به ارتکاب "جنایات جنگی و نسل کشی" در غزه متهم کردند.

اقدام قطر و موریتانی پس از درخواست محمود احمدی نژاد و بشار اسد (رئیس جمهور سوریه) از کشورهای عربی برای قطع روابط خود با اسرائیل صورت گرفت.

روابط موریتانی و اسرائیل تنها به مراودات دیپلماتیک محدود است اما قطر تنها کشور عرب حاشیه خلیج فارس است که با اسرائیل روابط تجاری دارد.

در میان کشورهای عربی، مصر و اردن تنها کشورهایی هستند که با اسرائیل معاهده صلح امضاء کرده اند و در خاک کشورهای خود میزبان سفارتخانه های اسرائیل هستند.

پیشنهاد به اتحادیه عرب

در جریان اجلاس دوحه که در آن 13 عضو از 22 عضو اتحادیه عرب به همراه محمود احمدی نژاد و نماینده ای از ترکیه حضور داشتند، پیش نویس پیشنهادی بیانیه ای برای اتحادیه عرب نیز تدوین شد.

در این پیش نویس از اسرائیل خواسته شده که "فورا و بدون قید و شرط نیروهای خود را از غزه خارج کند" و تقاضا شده که طرح صلح عربی با اسرائیل به حال تعلیق درآید.

نمایندگان کشورهای حاضر در دوحه همچنین خواستار "بازگشایی کلیه گذرگاه های مرزی، رفع حصر غزه، و مسئول شناختن اسرائیل برای پرداخت غرامت" شده اند.

شیخ حامد بن جاسم الثانی، نخست وزیر قطر پس از جلسه دوحه گفت: "ما خواستار توقف جنایت هستیم."

این پیش نویس در روز دوشنبه در اجلاس اتحادیه عرب که در کویت برگزار می شود به عنوان پیشنهاد عرضه خواهد شد.

طرح صلح عربی که در سال 2002 مطرح شد و در سال 2007 بر روی آن تاکید صورت گرفت به اسرائیل پیشنهاد می کند که در برابر عقب نشینی از کلیه مناطقی که پس از سال 1967 اشغال کرده، کشورهای عربی صلح با اسرائیل را بپذیرند.

"اختلاف" در جامعه عرب

برگزاری اجلاسی همزمان در کویت "نشانه اختلاف در جامعه عرب" قلمداد شد

اجلاس دوحه در شرایطی برگزار شد که اگر دو کشور دیگر از اعضاء اتحادیه عرب در آن شرکت می کردند، حدنصاب حداقل 15 کشور برای رسمیت یافتن جلسه رسمی اتحادیه عرب محقق می شد.

دو کشور مصر و عربستان سعودی از جمله کشورهای عربی بودند که با برگزاری اجلاس دوحه مخالفت کرده بودند.

همزمان با اجلاس دوحه، وزرای خارجه کشورهای عربی نیز در دیداری مجزا در کویت پیشنهاد بیانیه دیگری را برای اتحادیه عرب تدوین کردند.

در این پیشنهاد خواسته توقف "تهاجم اسرائیلی" و رفع حصر غزه مطرح شده است.

نمایندگان کشورهای حاضر در کویت همچنین با برآورد میزان خسارات وارد شده به غزه به مبلغ دو میلیارد دلار تقاضا کردند "تعهدی برای بازسازی نوار غزه و مناطق فلسطینی و تامین منابع مالی لازم" محقق شود.

خبرگزاری فرانسه برگزاری این دو جلسه مجزا را نشانه "اختلاف ها میان کشورهای عربی" در حمایت از حماس یا تشکیلات فلسطینی تحت هدایت محمود عباس دانست.

این خبرگزاری به نقل از نخست وزیر قطر نوشت که محمود عباس برای شرکت نکردن در جلسه ای که در دوحه برگزار شد "تحت فشار قرار داشته است."


  
  

بیست هشتم جدی/دی، امسال برابر است با هشتادمین سال به قدرت رسیدن حبیب الله کلکانی که در افغانستان به (بچه سقا) معروف است.

 
امیرحبیب الله کلکانی

حبیب الله کلکانی مردی روستایی بود که تمام خصلت های روستا نشینان را در خود جمع کرده بود، برخی از مورخان گفته اند او مردی پر کار، قانع و پرهیزگار بود.

حبیب الله کلکانی در سال 1307 خورشیدی به قدرت رسید و کمتر از یک سال سلطنت کرد، اما سال پادشاهی او به نام ( سال سقاوی) نقطه عطفی در تاریخ افغانستان بدل شد. تا هنوز بسیاری از بزرگسالان سن و سال خود را با معیار سال سقاوی و اینکه در آن زمان چند ساله بوده اند، حساب می کنند.

حبیب الله کلکانی فرزند عبدالرحمان در روستای تاجیک نشین کلکان در شمال کابل در یک خانواده فقیر به دنیا آمد، پدرش عبدالرحمان به شغل آب رسانی به خانه های مردم اشتغال داشت و از همین رو به سقو (سقا) معروف بوده است. عده ای می گویند که او چون در جنگ های افغان و انگلیس کار آب رسانی به جنگجویان افغان را به عهده داشت، او را سقا لقب داده اند.

حبیب الله کلکانی مردی روستایی بود که تمام خصلت های=ی روستا نشینان را در خود جمع کرده بود، برخی از مورخان گفته اند او مردی پر کار، قانع و پرهیزگار بود که دوران جوانی را به باغبانی و سپاهی گری گذراند.

آنگونه که محمد صدیق فرهنگ در کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر آورده است، حبیب الله قامتی بلند تر از متوسط و شانه های عریض داشت و چشمان ریز و بینی پست او از نژاد مخلوطی حکایت می کرد که علاوه بر عنصر اصلی تاجیک، احتمالا خون هزاره یا ازبک هم در رگهایش جریان داشته است.

حبیب الله در اولین اقدام خود قانون اساسی را لغو کرد، مدارس دولتی را بست، به جای تقویم خورشیدی تقویم قمری را رایج کرد، حجاب را برای زنان اجباری اعلام کرد، مالیات و محصولات غیر شرعی را لغو کرد و خواستار اعمال قوانین شرعی شد.

بصیر احمد حسن زاده

آنچه که بیشتر مورخان بر آن تاکید دارند این است که وی در سالهای پایانی حکومت امیر حبیب الله خان در باغ محمد حسن خان مستوفی الممالک پدر خلیل الله خلیلی شاعر معروف افغانستان، به کار باغبانی مشغول بود.

حبیب الله در دوره امان الله خان وارد ارتش افغانستان شد و در جنگ سوم افغان و انگلیس که به استقلال افغانستان انجامید شرکت داشت.

او در جریان جنگ منگل که در آن شماری از اهالی جنوب افغانستان علیه شاه اماالله به مخالفت برخاسته بودند، تحت تاثیر مخالفان دولت امان الله خان قرار گرفت که شاه را کافر و منحرف از دین اسلام می دانستند.

اگر چه حبیب الله تحت تاثیر این تبلیغات ارتش را ترک کرد ولی برخی، انگیزه های منفعت جویی و جاه طلبی های شخصی او را نیز در مخالفت با شاه اماالله بی تاثیر نمی دانند.

حبیب الله کلکانی بعد از ترک ارتش به همراه مردی به نام سید حسن چاریکاری گروهی را به راه انداخت و به راهزنی مشغول شد.

غلام محمد غبار در کتاب " افغانستان در مسیر تاریخ"، آورده است که، راهزنی و دزدی حبیب الله کلکانی بر خلاف دیگر گروه های راهزن، با عیاری و جوانمردی همراه بود و فقط دارایی اشخاص پولدار و طبقه سود خور را هدف قرار می داد و بخشی از غنایم به دست آمده از کاروان های دولتی و مسافران ثروتمند را میان طبقه محروم جامعه تقسیم می کردند و از تعرض به زنان نیز پرهیز داشتند.

بعد از مدتی حبیب الله در مناطق کاپیسا و پروان در شمال کابل محبوب شد، شاه امالله دستور به باز داشت او داد و حبیب الله کلکانی به پاکستان فرار کرد و در آنجا سماوار چی (آبدارچی) بود.

در "کتاب افغانستان در مسیر تاریخ" فرار حبیب الله کلکانی از قول خود او چنین شرح داده شده: "من از ترس تعقیب امان الله، با پسران مامای(دایی) خود سکندر و سمندر به پیشاور رفتم و چندی مشغول چای فروشی بودم، و آنگاه در "توت گی" رفته دکان سماواری گشودم و همانجا بماندم تا موقع مراجعت به افغانستان رسید."

شاه امان الله

وقتی شاه جوان و اصلاح طلب افغانستان امیر امان الله خان برنامه های اصلاحی خود را آغاز کرد، بسیاری از روحانیون بخصوص مشایخ نقشبندی مجددی که از شاه امان الله رو گردان شده بودند و شاه را کافر و حکومت او را نامشروع می خواندند، حبیب الله را تشویق به مبارزه جدی بر علیه شاه اماالله کردند.

حبیب الله به افغانستان باز گشت و عملیات خود را به قصد سرنگونی شاه اماالله گسترش داد و زیاد طول نکشید که جنگجویان جسور حبیب الله به نزدیکی کابل پایتخت رسیدند و بعد از مدتی جنگ و درگیری سرانجام سپاه چند هزار نفری حبیب الله کلکانی در 24 جدی 1307 خورشیدی، کابل را تصرف کرند.

شاه امان الله که مقاومت را بی فایده دید در همان روز به سود برادر بزرگتر خود عنایت الله خان از قدرت کناره گرفت و به قندهار رفت.

سه روز بعد عنایت الله خان نیز با پادر میانی محمد صادق مجددی کابل را ترک کرد و حبیب الله کلکانی در 28 جدی وارد ارگ کابل شد و خود را "امیر غازی حبیب الله خادم دین رسول الله" نامید و بر تخت پادشاهی نشست.

روحانیون، که حامیان اصلی حبیب الله بودند، به عوض تاج شاهی، دستار سفیدی بر سر او بستند و او را نه شاه، که "امیرالمومنین" لقب دادند.

حبیب الله در اولین اقدام خود قانون اساسی را لغو کرد، مدارس دولتی را بست، به جای تقویم خورشیدی تقویم قمری را رایج کرد، حجاب را برای زنان اجباری اعلام کرد، مالیات و محصولات غیر شرعی را لغو کرد و خواستار اعمال قوانین شرعی شد.

غلام محمد غبار در کتاب افغانستان در مسیر تاریخ نوشته است "شخص حبیب الله طبعا از اداره یک کشور نه بلکه از اداره یک قریه/دهکده هم عاجز بود و علی الرغم یک عده اشخاص متهور و دزد که در راس قشون خدمت می نمودند، یک دسته اشخاص نسبتا مجرب و کار دیده هم در حکومت او موجود بود که جدا می خواستند حکومت بچه سقا را به یک دولت حسابی مبدل نمایند."

دولتی که حبیب الله به وجود آورد و خود در راس آن قرار گرفت، مرکب از دو گروه بود که در عین همکاری با هم کشمکش جدی داشتند.

سید حسین چاریکاری و ملک محسن و بسیاری دیگر از دوستان دوران راهزنی حبیب الله در دولت او، نقش اصلی را بازی می کردند و دوستی آنها با امیر به آنها مقام ممتاز بخشیده بود، سید حسین همکار درجه یک حبیب الله به عنوان نایب السلطنه انتخاب شد که علاوه بر آن وظیفه وزارت حربیه را نیز بر عهده داشت.

شیرجان خان وزیر دربار، عطاُ الحق وزیر خارجه، محمد صدیق خان فرقه مشر رئیس تنظیمیه سمت جنوب و خلیل الله خلیلی مستوفی و والی مزار، اقلیت باسواد دولت حبیب الله کلکانی را تشکیل می دادند که تلاش داشتند دوام و بقای دولت را تامین نمایند.

امیر حبیب الله با آنکه مخالف دولت و اصلاحات امان الله بود ولی بعد از این که به قدرت رسید در سخنرانی خود از پادشاه سابق به خاطر تلاش در جهت گرفتن استقلال افغانستان از او ستایش کرد ولی گفت که: "استقلال نه از من است و نه از امان الله، بلکه از شما مردم است."

نجیب مایل هروی بخشی از سخنرانی حبیب الله کلکانی را به نقل از خود او در کتاب " تاریخ زبان در افغانستان" آورده است: "مه(من) اوضاع کفر و بی دینی و لاتی گری حکومت سابقه را دیده، و برای خدمت دین رسول الله کمر جهاده بسته کردم تا شما برادرها را از کفر و لاتیگری نجات بتم (بدهم)، مه بادازی (بعد از این) پیسه (پول) بیت الماله به تعمیر متب (مکتب) خرج نخات کدم (نخواهم کرد) بلکه همه را به عسکر خود میتم(می دهم) که چای و قند و پلو بخورن، و به ملاها میتم که عبادت کنن، مه مالیه صفایی و محصول گمرگ نمی گیرم، همه را بخشیدم و دگه مه پاچای (پادشاه) شماستم، و شما رعیت مه می باشین بروید بادازی (بعد از این) همیشه سات خوده تیر کنین (وقت خود را خوش بگذرانید)."

حبیب الله در مرحله نخست مزاحم وزرا و درباریان دولت سابق نشد و حتی با اعضای خانواده های آنان که بیشتر کودکان و زنان بودند، با احترام رفتار کرد.

ولی پس از مدتی شمار زیادی را که ادعا می شد" بر علیه حکومت دسیسه کرده اند"، دستگیر و زندانی کرد و حتی دو تن از برادران امان الله خان و چند نفر دیگر از سران حکومت سابق را بدون محاکمه اعدام کرد.

در ابتدای حکومت حبیب الله، چون موضوع عدول امان الله خان از شریعت اسلام مطرح شده بود کسی به ریشه قومی حبیب الله توجه نکرد و بیشتر سران قبایل پشتون به اسم مبارزه با پادشاه کافر، با حبیب الله تاجیک تبار همکاری کرده بودند.

ولی وقتی که پشتونهای درانی متوجه شدند که یک تاجیک فارسی زبان در راس قدرت قرار گرفته است، برای آنها سخت ناگوار آمد که یک غیر پشتون در افغانستان به قدرت رسیده است.

محمد صدیق فرهنگ تاریخ نویس مشهور افغان در (افغانستان در پنج قرن اخیر نوشته است: "پس از خارج شدن شاه سابق(امان الله) از کشور، مساله قومی در صف اول موضوعات مورد اختلاف قرار گرفت و پشتونان با احساس اینکه پادشاهی از دستشان خارج شده و به زعم بعضی از آنان به شخصی از قوم درجه پایین تر تاجیک تعلق گرفته، در برابر دولت جدید موضع گرفتند."

هزاره های افغانستان نیز به علت لغو آئین بردگی از سوی امان الله، به او وفادار مانده بودند و به مخالفت با حکومت حبیب الله کلکانی پرداختند.

علاوه بر اینها دولت حبیب الله که در آغاز مالیات قانونی را نیز بخشیده بود، بعد ها مالیات چند برابر از مردم می گرفت، راه های تجاری با خارج از افغانستان بسته شده بود و اوضاع اقتصادی بیش از هر زمان دیگری رو به خرابی می رفت.

سپاه نادر که از اقوام سمت جنوبی بودند به محض ورود به کابل به غارت اموال دیگر اقوام پرداختند و این حادثه در ذهن باشندگان شهر که چند ماه پیش نظم و نسق لشکر سقاوی را در هنگام ورود به کابل، با خود داری ایشان از تجاوز به دارایی مردم، به چشم خود مشاهده کرده بودند، انتباه خوبی در باره دستگاه جدید به جا نگذاشت

افغانستان در پنج قرن اخیر

این عوامل سبب شد که حکومت حبیب الله کلکانی بیش از چند ماه دوام نیاورد و محمد نادر خان، سپه سالار امان الله، که به علت مخالفت با امان الله خان از وزارت کنار گذاشته شده بود و به عنوان سفیر به پاریس رفته بود به افغانستان باز گردد.

نادر خان در ظاهر با وعده استقرار دوباره حکومت امانی و در باطن در پی تاج و تخت پا به میدان سیاست گذاشت.

روحانیون و سران قبایل بزرگ پشتون حمایت خود را از نادر خان و آمادگی خود برای سرنگون کردن سلطنت کلکانی را اعلام کردند.

محمد نادر که با حمایت سران قبایل سمت جنوب به افغانستان بازگشته بود، با تجدید سپاه و بعد از چند جنگ خونین، سر انجام در 25 میزان 1308 خورشیدی بر کابل مسلط شد.

صدیق فرهنگ در "کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر در مورد فتح کابل از سوی سپاه نادر خان چنین نوشته است: "سپاه نادر که از اقوام سمت جنوبی بودند به محض ورود به کابل به غارت اموال دیگر اقوام پرداختند و این حادثه در ذهن باشندگان شهر که چند ماه پیش نظم و نسق لشکر سقاوی را در هنگام ورود به کابل، با خود داری ایشان از تجاوز به دارایی مردم، به چشم خود مشاهده کرده بودند، انتباه خوبی در باره دستگاه جدید به جا نگذاشت."

حبیب الله که در ارگ جبل السراج پناه گرفته بود با پا در میانی شمس الحق مجددی مورد عفو نادر خان قرار گرفت و نادرشاه به تعهدی که در حاشیه قرآن نوشت، قول داد که آسیبی به حبیب الله و یارانش نرساند.

حبیب الله و 17 نفر از یارانش در 30 میزان مهر 1308 خورشیدی به سپاهیان نادر تسلیم شدند ولی نادر شاه به قول خود وفا نکرد و آنها را به مردان قبایل جنوب که به تازگی کابل را فتح کرده بودند، سپرد.

لشکریان پیروز نادرخان، حبیب الله و یارانش را پس از شکنجه با گلوله کشتند و اجساد آنها را برای چند روز در چمن حضوری کابل به دار آویختند.

محمد صدیق فرهنگ معتقد است که: " قتل حبیب الله و همراهان او به این شکل اشتباه بزرگ نادرشاه بود، زیرا نه تنها او را در اذهان عامه به صفت یک شخص پیمان شکن و حتی سوگند شکن معرفی کرد، بلکه با دادن حق مجازات افراد یک قوم به قوم دیگر، حثیت دولت را در انظار عمومی تنزل داد و تخم نفاق و بدبینی را در بین اقوام بذر کرد.


  
  

نیروهای آمریکایی می گویند یک هلیکوپتر بلک هاوک آنان در نزدیکی کابل، پایتخت افغانستان سقوط کرده است.

 

هلیکوپترهای آمریکایی در افغانستان (آرشیو)

نظامیان آمریکایی می گویند در باره دلیل سقوط هلیکوپتر خود تحقیق می کنند

نیروهای آمریکایی می گویند یک هلیکوپتر بلک هاوک آنان در نزدیکی کابل، پایتخت افغانستان سقوط کرده است.

مرکز فرماندهی نیروهای آمریکایی مستقر در افغانستان در اعلامیه ای گفته است که این هلیکوپتر بامداد امروز هنگام اجرای یک ماموریت صحی (بهداشتی )سقوط کرد.

در اعلامیه آمده است که این هلیکوپتر هفت سرنشین داشت و در هنگام سقوط آن به هیچ یک از آنان آسیبی نرسید.

نظامیان آمریکایی می گویند شورشیان در سقوط این هلیکوپتر دست نداشته اند. آنان می گویند تحقیقات در باره دلیل سقوط این هلیکوپتر ادامه دارد.

این در حالی است که روز گذشته یک هلیکوپتر ارتش افغانستان نیز در غرب این کشور سقوط کرد و بر اثر آن 12 نفر، از جمله یک فرمانده ارشد ارتش این کشور کشته شدند.

مقامهای وزارت دفاع افغانستان می گویند این هلیکوپتر به دلیل بدی هوا به یک کوه برخورد و سقوط کرد. در حالی که شورشیان مدعی اند که این هلیکوپتر را سقوط داده اند، وزارت دفاع هر گونه دخالت شورشیان در این حادثه را رد کرده اند.

مقامهای نظامی افغانستان می گویند ژنرال فضل احمد سیار، فرمانده قول اردوی (لشکر) ظفر هرات، فرمانده عملیاتی و مسئول مخابراتی این واحد نظامی همراه با پنج محافظ و چهار خدمه هلیکوپتر در این حادثه کشته شدند.

انتقال جنازه ژنرال سیار در فرودگاه کابل

وزارت دفاع جنازه ژنرال سیار را به کابل منتقل کرد

وزارت دفاع افغانستان می گوید ژنرال سیار در یک ماموریت نظامی قصد داشت از یک مرکز نظامی در ولایت فراه، در جنوب هرات دیدن کند، اما زمانی که او تصمیم گرفت از اجرای ماموریت به دلیل بدی هوا منصرف شود و به هرات برگردد، هلیکوپتر حامل او به کوه اصابت و سقوط کرد.

ژنرال سیار در راس یکی از پنج واحد بزرگ ارتش افغانستان قرار داشت. واحدهای دیگر در کابل، قندهار، در جنوب، بلخ، در شمال و پکتیا، در شرق افغانستان مستقر است.

وزارت دفاع افغانستان جسدهای کشته شدگان این حادثه را به کابل منتقل کرده و مراسم رسمی تشیع جنازه ژنرال سیار و همراهان او را فردا (28 جدی/دی) در کابل برگزار می کند.

از سوی دیگر مقامهای محلی در ولایت کنر در شرق افغانستان می گویند در پی تیراندازی نیروهای ائتلاف بین المللی تحت فرمان آمریکا در ولسوالی "نرنگ" این ولایت دو قاچاقچی چوب زخمی شدند.

به گفته این مقامات، این قاچاقچیان قصد داشتند مقداری چوب را به پاکستان قاچاق کنند.

همچنین شماری از ساکنان ولسوالی مانوگی همین ولایت گفته اند که نیروهای ائتلاف سه چوپان را هدف پرتاب هاوان (خمپاره) قرار دادند. به گفته آنان یکی از این چوپانان در این حادثه کشته و دو چوپان دیگر زخمی شدند.

مقامهای محلی ولایت کنر این حادثه را تایید کرده اند، اما نیروهای ائتلاف تا حال در این مورد ابراز نظر نکرده اند.


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >